دوشنبه ۱۵ اسفند ۰۱ ۱۶:۲۷ ۱۲ بازديد
همانطور که اروپای غربی شاهد تشکیل پادشاهی های جدید بود، امپراتوری روم شرقی دست نخورده باقی ماند و احیای اقتصادی را تجربه کرد که تا اوایل قرن هفتم ادامه یافت. تهاجمات کمتری به بخش شرقی امپراتوری صورت گرفت. بیشتر در بالکان رخ داده است. صلح با امپراتوری ساسانی، دشمن سنتی روم، در بیشتر قرن پنجم ادامه داشت. امپراتوری شرقی با روابط نزدیکتر بین دولت سیاسی و کلیسای مسیحی مشخص شد، و مسائل اعتقادی اهمیتی در سیاست شرق به خود گرفت که در اروپای غربی نداشت. تحولات حقوقی شامل تدوین قوانین روم بود. اولین تلاش - Codex Theodosianus - در سال 438 تکمیل شد.[61] در زمان امپراتور ژوستینیانوس (حکم 527-565)، مجموعه جامع تری به نام Corpus Juris Civilis صورت گرفت.[62]
اجاره ویلا های شمال و صحنه های رویایی
ژوستینیان تقریباً تاج و تخت خود را در جریان شورش های نیکا از دست داد، شورش مردمی نیروی ابتدایی که نیمی از قسطنطنیه را در سال 532 ویران کرد. پس از سرکوب شورش، او عناصر خودکامه دولت امپراتوری را تقویت کرد و نیروهای خود را علیه قلمروهای بدعت گذار غربی بسیج کرد. ژنرال بلیزاریوس (متوفی ۵۶۵) شمال آفریقا را از دست وندال ها فتح کرد و به استروگوت ها حمله کرد، اما لشکرکشی ایتالیایی ها به دلیل تهاجم غیرمنتظره ساسانیان از شرق متوقف شد. از آنجایی که حرکت سربازان از استان های بالکان، منطقه را عملاً بدون محافظت رها کرد، قبایل اسلاو و ترک همسایه حملات غارتگرانه خود را در سراسر دانوب تشدید کردند.
بین سالهای 541 و 543، شیوع مرگبار طاعون جمعیت امپراتوری را از بین برد و این بیماری همه گیر چندین بار در طول دهه های بعدی مدیترانه را درنوردید. ژوستینیان قرار بود روش های جدیدی را برای مقابله با اثرات منفی آن اعمال کند. او کمبود پرسنل نظامی را با توسعه یک سیستم گسترده از قلعه های مرزی پوشش داد. او برای کاهش کسری مالی، صنعت ابریشم را ملی کرد و تامین مالی تعمیر و نگهداری جاده های عمومی را متوقف کرد. در یک دهه، او توسعه طلبی را از سر گرفت و فتح پادشاهی استروگوت ها را تکمیل کرد و بخش زیادی از جنوب اسپانیا را از ویزیگوت ها گرفت.[63]
تسخیر مجدد و برنامه ساخت بیش از حد یوستینیان توسط مورخان به دلیل رساندن قلمرو او به مرز ورشکستگی مورد انتقاد قرار گرفته است، اما بسیاری از مشکلاتی که جانشینان یوستینیان با آن مواجه بودند احتمالاً به دلیل عوامل دیگری از جمله اپیدمی بوده است. یک مشکل اضافی برای رویارویی با امپراتوری در نتیجه گسترش گسترده آوارها و متحدان اسلاو آنها بوجود آمد.
آنها قبل از اینکه حمله آنها به قسطنطنیه در سال 626 دفع شود، به استثنای چند شهر ساحلی، بالکان و یونان را فتح کردند.[64] در شرق، دفاع مرزی در جریان جنگ جدید با امپراتوری ساسانی فروپاشید و ایرانیان بخشهای بزرگی از امپراتوری، از جمله مصر، سوریه و بسیاری از آناتولی را تصرف کردند. ارتش ایرانی برای پیوستن به آوارها و اسلاوها در طول محاصره به قسطنطنیه نزدیک شد، اما ناوگان بیزانسی مانع از عبور آنها از بسفر در سال 626 شد. دو سال بعد، امپراتور هراکلیوس (610-641) یک ضد حمله غیرمنتظره را علیه قلب ساسانیان انجام داد. امپراتوری با دور زدن ارتش ایران در مناطق کوهستانی آناتولی. او پیروز شد و امپراتوری تمام مناطق از دست رفته خود در شرق را در یک معاهده صلح جدید بازپس گرفت.
اجاره ویلا های شمال و صحنه های رویایی
ژوستینیان تقریباً تاج و تخت خود را در جریان شورش های نیکا از دست داد، شورش مردمی نیروی ابتدایی که نیمی از قسطنطنیه را در سال 532 ویران کرد. پس از سرکوب شورش، او عناصر خودکامه دولت امپراتوری را تقویت کرد و نیروهای خود را علیه قلمروهای بدعت گذار غربی بسیج کرد. ژنرال بلیزاریوس (متوفی ۵۶۵) شمال آفریقا را از دست وندال ها فتح کرد و به استروگوت ها حمله کرد، اما لشکرکشی ایتالیایی ها به دلیل تهاجم غیرمنتظره ساسانیان از شرق متوقف شد. از آنجایی که حرکت سربازان از استان های بالکان، منطقه را عملاً بدون محافظت رها کرد، قبایل اسلاو و ترک همسایه حملات غارتگرانه خود را در سراسر دانوب تشدید کردند.
بین سالهای 541 و 543، شیوع مرگبار طاعون جمعیت امپراتوری را از بین برد و این بیماری همه گیر چندین بار در طول دهه های بعدی مدیترانه را درنوردید. ژوستینیان قرار بود روش های جدیدی را برای مقابله با اثرات منفی آن اعمال کند. او کمبود پرسنل نظامی را با توسعه یک سیستم گسترده از قلعه های مرزی پوشش داد. او برای کاهش کسری مالی، صنعت ابریشم را ملی کرد و تامین مالی تعمیر و نگهداری جاده های عمومی را متوقف کرد. در یک دهه، او توسعه طلبی را از سر گرفت و فتح پادشاهی استروگوت ها را تکمیل کرد و بخش زیادی از جنوب اسپانیا را از ویزیگوت ها گرفت.[63]
تسخیر مجدد و برنامه ساخت بیش از حد یوستینیان توسط مورخان به دلیل رساندن قلمرو او به مرز ورشکستگی مورد انتقاد قرار گرفته است، اما بسیاری از مشکلاتی که جانشینان یوستینیان با آن مواجه بودند احتمالاً به دلیل عوامل دیگری از جمله اپیدمی بوده است. یک مشکل اضافی برای رویارویی با امپراتوری در نتیجه گسترش گسترده آوارها و متحدان اسلاو آنها بوجود آمد.
آنها قبل از اینکه حمله آنها به قسطنطنیه در سال 626 دفع شود، به استثنای چند شهر ساحلی، بالکان و یونان را فتح کردند.[64] در شرق، دفاع مرزی در جریان جنگ جدید با امپراتوری ساسانی فروپاشید و ایرانیان بخشهای بزرگی از امپراتوری، از جمله مصر، سوریه و بسیاری از آناتولی را تصرف کردند. ارتش ایرانی برای پیوستن به آوارها و اسلاوها در طول محاصره به قسطنطنیه نزدیک شد، اما ناوگان بیزانسی مانع از عبور آنها از بسفر در سال 626 شد. دو سال بعد، امپراتور هراکلیوس (610-641) یک ضد حمله غیرمنتظره را علیه قلب ساسانیان انجام داد. امپراتوری با دور زدن ارتش ایران در مناطق کوهستانی آناتولی. او پیروز شد و امپراتوری تمام مناطق از دست رفته خود در شرق را در یک معاهده صلح جدید بازپس گرفت.
- ۰ ۰
- ۰ نظر